حقیقتا با حذف دو نفر از زندگیم با دست های خودم یعنی خاستگار اولم و جناب مدیر تولید احساس بهتری دارم نسبت به قبل !نه اینکه حال دلم خوب باشه ، نه ! واقعا حال دلم خوب نیست و با خود درمانی دارم حفظ ظاهر میکنم اما اینکه از اون همه جنگ اعصاب و تنش رها شدم حس بهتری دارم ...من درگیر جناب مدیر تولید نبودم پس نخواستنش و فاصله گرفتن ازش برام سخت نبود چون تمام ذهنم رو خاستگار اولم به خودش درگیر کرده بود .. اینکه به دلم نشسته بود ، اینکه دوسش داشتم حتی با اینکه میدونستم دارم اشتباه میکنم اما فاصله گرفتن ازش و تموم کردن رابطه باهاش برام سخت بود ! اون لحظه که بهش گفتم برام هیییچ اهمیتی نداری ، اتفاقا خیلی اهمیت داشت اما ترجیح دادم بهش نشون بدم برام اهمیتی نداره ... به هر حال تموم شد ، تمومش کردم ، رها شدم ! از یک بند و اسارت و فشار عصبی و غم و نگرانی آینده رها شدم .. از انتظار کشیدن رها شدم .. از سنجیدن و بالا پایین کردن رها شدم ، از یادآوری مشکلاتی که بقیه هر روز برام گفتنش رو تکرار میکردند رها شدم ! از مقایسه بین خاستگار اولم و جناب مدیر تولید رها شدم ...از تمام این ها ذهن من رها شد .. حس آزادی و رهایی دارم ، اما فعلا ذهنم رها شده ولی
قلبم اون لحظه ای که دیدمش و دوسش داشتم و مهرش به دلم نشست و تمام این دو ماه تو روی همه وایسادم و گفتم من حتما بهش فکر میکنم و نظرات شماها برام اهمیتی نداره هنوز رها نشده ! هنوز غم این موضوع رو قلب من سنگینی میکنه ... گاهی تمام اتفاقات تو ذهنم مرور میشه و دلتنگ میشم اما می دونم دلتنگی بخشی از فرایند فراموش کردنه و باید این مرحله رو سپری کنم !هیچ وقت دلتنگی دلیل خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست !به قلب و روحم فرصت میدم که فرایند طبیعی فراموش کردن رو طی کنند . ددی ...
ما را در سایت ددی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 20 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 1:04